تاریخچۀ نمدمالی خوزستان
معرفی نمدمالی خوزستان
نمدمالی سنتی، یکی از گرایشهای صنایع دستی نمدی ایران و هنرصنعت بومی استان خوزستان است. در این گرایش، با استفاده از ابزارهای ساده و با بهرهگیری از ویژگی درهمتنیدهشدن الیاف پشم گوسفند، محصولاتی با کاربرد زیرانداز، تنپوش انسان و تنپوش چهارپایان باربر تولید میشود.
«نمد»، واژهای پهلوی با تلفظ اصلی «نَمَط » است. واژهی نمد و مشتقاتش، بهفراوانی در متون نظم و نثر فارسی آمدهاست. در گذشته بهجای «نمدمالی»، «نمدگری» و کسی را که در این شغل بود، نمدگر میگفتند.
در لغتنامهی دهخدا، پیرامون واژهی نمد اینگونه آمدهاست: «نمد، لبد. لبدة. نمط. لباده. نوعی از فرش که از پشم یا کرک مالیده حاصل میشود. سیاکیز. گستردنی که از پشم مالیده کنند. … هر پوشاکی که از پشم و یا کرک مالیده ترتیب دهند. نیمتنهی نمدی. بالاپوش نمدین. کپنک. بالاپوشی که از نمد سازند و چوپانان و ساربانان برای محفوظ ماندن از باران و سرما، آن را به دوش افکنند یا بر سر کشند. کنایه از هرچیز لختهشده و بههم مالیده و دستمالی و چرکین شده. گویند: موهایش مثل نمد شده است؛ یعنی سخت برهم نشسته و غرق عرق و چرک است» .
فرهنگ معین نیز نمد را فرشمانندی دانسته که ازطریق مالیدن پشم و کرک تهیه میشود.
همچنین، در فرهنگ فارسی عمید، نمد پارچهی کلفتی است که از پشم یا کرک میمالند و از آن کلاه یا چیزهای دیگر تهیه میکنند.
از تعاریف یادشده، میتوان نمد را دستساختهای ضخیم دانست که ازطریق درهمتیدن الیاف پشم و یا کرک ساختهمیشود و برای تهیهی زیرانداز و پوشش انسان و یا چهارپایان باربر کاربرد دارد.
پیشینهی تاریخی نمدمالی خوزستان
در کتاب «سیری در صنایع دستی ایران» نوشتهی ادوارد جی. کلاگ، پیرامون نمدمالی اینگونه آمدهاست:«بهروایت داستان عامیانهای که در میان نمدمالان سمنان و مازندران مشهور است؛ پسر سلیمان نبی، چوپانی بود که میخواست از پشم گوسفندش برای بافتن پارچه استفاده کند. پس از آنکه چند بار در این آرزو ناکام شد، دست از کوشش برداشت و از روی ناامیدی پشم را مشت کوبید و اشک اندوه بر آن ریخت. اشکها به درون الیاف پشم راه یافت و آنها را بههم چسباند. آنگاه پسر سلیمان دریافت که از خیساندن و مالیدن پشم، منسوجی برایش ساخته شدهاست. بدینسان نخستین نمد آفریده شد و یاد پسر سلیمان تا اینزمان بهعنوان ربالنوع نمدمالان شمال ایران زنده ماندهاست. این افسانه دربارهی [آفرینش] نمد، گواه آن است که نمدمالی، کهنترین شیوهی شناختهشده در بافندگی است و نمد، شاید کهنترین شکل کفپوشِ دستباف باشد» .
با حدس و گمان پیرامون سرآغاز پیدایش نمد، میتوان چنین استدلال کرد که انسان پس از اهلیکردن حیوانات، به لطافت و نرمی پشم و پوست حیوانات پشمینهپوست، پی برده و درصدد بهرهبرداری از آن برآمد. در این میان، با استفاده از پوست و سپس پشم حیوان، بستر خواب و استراحت خویش را راحتتر و لطیفتر کرد. پس از فشارهای مکرر و پیدرپی ناشی از قرارگرفتن و آرامیدن بر آن و تعرق بدن، الیاف پشم درهم تنیده شده و شکل ابتدایی نمد حاصل شد. بهمرور زمان، پس از آگاهی انسان از این شیوهی تولید ابتدایی و طبیعی، فرآیند تولید نمد بهصورت آگاهانه، ساختار جدیدتر بهخود گرفت و بهعنوان یکی از انواع صنایع بشری، مراحل دگرگونی و تکامل را پیمود.
نمد در آسیای میانه بهوجود آمد. از دورهی نوسنگی، جوامعی که با پشم سروکار داشتند، نمد را میشناختند. اسناد و مدارک چینی مربوط به ۲۳۰۰ پیش از میلاد مسیح، به اشیایی مانند زیرانداز کوچک، زره و سپر نمدی اشاره میکنند.
نمد یکی از زیراندازهای کهن و اولیه در ایرانِ پیش از اسلام بود؛ زیرا فن تولید آن ساده و مواد اولیهی آن بهوفور در دسترس ایرانیان باستان بود.
نویسندگان کلاسیک، پس از هومر، دربارهی نمد اشاراتی داشته و آن را بهطور عمده به ایران نسبت دادهاند.
سنگنگارههای مربوط به دورههای ماد، هخامنشی و ساسانی، نشاندهندهی استفاده از پوشش و کلاه نمدی در این دورهها است.
در نقش برجستهی آنوبانینی متعلق به هزارهی دوم تا سوم پ. م. واقع در سرپل ذهاب، کلاه پادشاه گویا از جنس نمد است.
همچنین، پوشش و کلاه ملازمان پارسی و مهمانان مادی در نقشبرجستههای تختجمشید (در ردیفی که آنها را بر دیوار بارعام به قصد شرفیابی به محضر پادشاه نمایش میدهد)، جزو کهنترین مستندات تصویری مربوط به نمد در ایران است.
کلاه مادها علاوهبر پوشاندن سر و صورت آنها در برابر سرما و گرما، جنبهی تزیینی و نمایشی نیز داشت؛ مادها برای نمایش خصوصیات مذهبی، صنفی یا قومی و نژادی خود از کلاه استفاده میکردند. تنوع کلاه در این دوره زیاد بود؛ در نقشبرجستههای تختجمشید نیز این تنوع قابل مشاهده است.
از انواع کلاهها دو نوع مشخص آن به کلاه مادها معروف است؛ یکی تیار یا تیارا یا «میتر» و دیگری باشلق است.
در گنجینهی سلطنتیِ نارا در ژاپن، قطعهی نمدی متعلق به سدهی هشتم پ. م. (همزمان با دورهی مادها) موجود است. این نوع نمدها از راه دادوستد یا بهعنوان پیشکش به ژاپن وارد شده و بعید نیست که در ایران (دورهی مادها) تولید شده باشند؛ زیرا در این دوره بر پایهی اسناد معتبر، نمدمالی ایران رونق مطلوب داشت؛ بهطوری که ابنحوقل در کتاب «صورهالارض» به تولید نمد در ایران در سالهایی بسیار پیش از تاریخ یادشده اشاره کرده و محصولات نمدی شهرهای ناحیهی فارس را مورد تأکید قرار داده و از نمدهای بسیار مرغوب کرمان سخن گفتهاست.
در دورهی هخامنشی نیز کلاه ترکدار و بدون ترک استفاده میشد که در نقوش برجستهی تختجمشید بر سر سربازان و بزرگان هخامنشی به وفور دیده میشود. قدیمیترین نقشی که این کلاه را نمایش میدهد، اولین اسیر زیر پای آنوبانینی در نقشبرجستهی آنوبانینی است که دارای این کلاه است. با توجه به این سند تاریخی میتوان قدمت این نوع کلاه نمدی را به ۲۵۰۰ تا ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد نسبت داد.
همچنین، در منطقهی سکونت قوم سکاها در درهی پازیریک واقع در روسیهی کنونی، اعداد زیادی محصولات نمدی بهدست آمدهاست[۱]. این اشیا، مربوط به ایران در دورهی هخامنشی هستند. قبایل ترک که از این نواحی مهاجرت کردهاند، تا امروز نیز استادان مسلم هنر-صنعت نمدمالی هستند و روش سادهی نمدمالی این چادرنشینها تا امروز نیز پایدار مانده است.
این اشیا، دارای طرح و نقش شگفتانگیز بوده و کهنترین نمونههای نمدی باقیمانده در آسیا بهشمار میروند. اشیای نمدی یافتشده، متعلق به چهارصد تا پانصد سال پیش از میلاد و نشاندهندهی پیشینهی دو هزاروپانصد سالهی هنر دست انسان هستند. ابعاد یکی از نمدها، m 5/6 × m 5/4 است. گویا این نمد در مراسم تدفین، بهمثابه دیوار قبر کاربرد داشتهاست.
اشیای نمدی دیگر مانند دیوار آویز، روکش، کلاه، حلقه و غیره، با مصالحی مانند چرم و آهن تزیین و ترکیب شدهاند. فن بهکاررفته در این نمد کهن، امروزه نیز در آسیای مرکزی رایج است.
از منطقهی پازیریک، قبای بزرگی یافت شده که مخروطیشکل و بدون آستین است، ولی جاهایی برای بیرونآمدن دست در آن تعبیه شدهاست. این لباس از نوع نمد است و در حاشیهی آن دارای خز و در سراسر سطح آن دارای طرحهای تودرتو و پیچیده با تکهدوزی است.[۲]
رودنکو، باستانشناس روسی، چهار قبر سردابگونهی دیگر را نیز در این محل کشف کرد. در سرداب پنجم یک گاری بزرگ اسب دیده شد که با یک قطعه نمد و یک فرش کامل شدهبود. در کنار گاری، یک زیرانداز نمدی یافت شد که بر روی آن در چند ردیف، صحنهای از یک مراسم مذهبی دیده میشود که در آن، یک اسبسوار با شنلی که باد آن را به حرکت درآوردهاست، به الههای که بر تخت نشسته، نزدیک میشود. به نظر رودنکو، جزییات شنل و ثابتبودن اشکال، نشاندهندهی آن است که این صحنه در قالب هنر سکاها نمیگنجد و میتواند بیانگر یک صنعت غیربومی باشد.[۳]
[۱]- وولف، هانس (۱۳۷۳)، صنایع دستی کهن ایران، ترجمهی سیروس ابراهیمزاده، تهران، انتشارات آموزش انقلاب، ص ۲۰۰.
[۲]- بهزادی، رقیه (۱۳۷۰)، قومهای کهن- سکاها، نشریهی چیستا، ش ۷۶ و ۷۷، ص ۷۳۴
[۳]- مرشدی، سیما (۱۳۸۵)، گنجینههایی از پازیریک، کتاب ماه هنر، ش ۹۳-۹۴، ص ۱۳۱.
بر پایهی کاوشهای انجامشده در پازیریک، مراسم تدفین در گورها از شکوه استثنایی برخوردار بود. آنچه از آیینهای تدفین سیتها، یعنی خویشاوندان نزدیک آنها میدانیم، امکان این موضوع را تأیید میکند. در گودالی عمیق و وسیع، اتاق تدفین مدور با دیوار دوجداره و یک سقف موجود بود که بر کف آن تابوتی با اجساد مومیاییشدهی مردگان قرار داشت. دیوارهای این قبر از پارچههای رنگین نمدی پوشیده شده و در آن اشیا و ظروف پر از آشامیدنی و غذا موجود بود .
بر روی آثار باقیمانده، طرحهای بسیار ظریف از انسانها، حیوانات و موجودات افسانهای دیده میشود. برای نمونه بر روی پارچهای که در پازیریک پیدا شدهاست، موجودی نیمهانسان و نیمهشیر دیده میشود. اسبها که به شکل زیبایی زین و برگ شدهاند. در کنار صاحبان خود هستند. پوشش زین که اغلب نمدی است، کاملاً با نقشهای زینتی دستدوزی شدهاند و در بیشتر موارد، صحنههای درگیری حیوانات را نشان میدهند. در شکل مقابل یک جل نمدی دیده میشود که نقش و نگار در آن ازطریق تکهچسبانی نمدهای رنگی بهدست آمده و نشاندهندهی یک جانور افسانهای با سر عقاب و بدن شیر است که به یک بز کوهی حمله کرده است.
به گفتهی ماریا زاويتوخينا (باستانشناس شوروی سابق)، لباسها و چکمههای مردم آلتایی با قطعههای نمد رنگی، چرم و پوستی که به آن اضافه میکردند، مشخص میشد. روی این لباسها و چکمهها، نقشهای گل و گیاه، با نخ پشمی و تسمههایی با روکش قلع قلابدوزی میشد. فرشهای نمدی و پارچههای گلدار پوشش خانه، بسیار زیاد بود. آنها را به دیوار میکوبیدند یا کف خانهها را با آنها میپوشاندند. حتی پایههایی کوچک میزهای سفری بهصورت ببر تراشیده میشد. انبانهای نمدی یا چرمی، قمقمهها و خورجینها با رنگهای تند تزیین میشدند.
زین مورد استفادهی عشایر باستانی آلتایی، با زینهای امروزی آنها متفاوت است؛ این زینها پایهی چوبی ندارند و از یک بالشتک چرمی تشکیل شدهاند که روی آن با نمد پوشیده شدهاست. روش تولید این نمدها جالب به نظر میرسد؛ گویی این نمدها به چرم زیرین خود وصل شدهاند. نقوش ظریف بهکاررفته در آن، نشاندهندهی روش فوقالعادهی تولید نمد در آن زمان است. همچنین، رنگهای مورد استفاده در این نمدها، حاکی از آشنایی مردمان آن زمان با روشهای رنگرزی است.
از دیگر اشیای نمدی یافتشده در این منطقه، مجسمههای قوهای زیبای رنگی است که از ترکیب نمد و قطعات چرم تهیه شدهاند.
سایر اشیای نمدی یافتشده در پازیریک شامل لباس، پاپوش، سربند، پرده، تیردان و انواع زیراندازها است. نوعی ماسک تزیینی روی پیشانی اسب نیز مشاهده میشود که علاوهبر جنبهی تزیینی، بهعنوان پوشش محافظتی در برابر سرما نیز کاربرد داشت.
در دورهی اشکانی، یکی از انواع پوشش سر، کلاه نمدی بلندی بود که گوشپوش آن رها شده و در میانه، دارای زایدهای نوکتیز بود و گاهی با زایدههایی تزیینشده بر روی حاشیه و کنارهها و بالای آن، پشت گردن و گوشها را پوشش میداد. این کلاه، به کلاه پارسی مشهور بود و بر روی سکههای باقیمانده از آن دوره دیده میشود
حجاریهای بیشاپور متعلق به دورهی ساسانی در نزدیکی کازرون، شواهد جالبی از پوشاک آن دوره را نشان میدهد. کلاه سواران شاپور ساسانی، تخممرغیشکل و ظاهراً از جنس نمد بود. برخی از پژوهشگران معتقدند که کلاه دورهی ساسانی سه نوع بلند، کوتاه و متوسط بوده و بر دور لبهی آنها نواری با دنبالهی دراز موجود بود که در پشت سر بسته میشد. گاهی نیز در پشت کلاه ضمیمهای از جنس خود آن برای محفاظت پشت گردن تعبیه میشد
از سدههای نخستین پس از اسلام نیز نمونهی نمد باقی نمانده است و فقط در برخی از منابع مکتوب به نمد اشاره شدهاست. ازجمله ليسترنج (خاورشناس مشهور) در کتاب سرزمینهای خلافت شرقی، ضمن شرح محصولات و صادرات شهرهای باستانی ایران از قول مورخان و محققان بزرگ و مشهور دوران اسلامی، مطالبی نقل کردهاست. وی از قول مقدسی در سدهی چهارم اشاره میکند: «فرشهای نمد و خیمه و خرگاه … از فسا (در استان فارس) صادر میشد و نیز «از غرجشار که بلاد کوهستانی است، نمد و گلیم و غاشیه و مخده و جامهدان صادر میشد». وی همچنین به فرشهای نمدی قرقوب در خوزستان اشاره میکند.
در دورههای طاهری، صفاری، سامانی، سلجوقی، غزنوی و خوارزمشاهی، نوعی کلاه نمدی نیمگرد کاربرد داشت که ادامهی پوشش سر در دورهی ساسانی است و امروزه نیز در میان روستاییان معمول است. همچنین در سدههای نخستین اسلامی (دورههای سامانی و صفاری)، کفشهای نمدی منقوش و رنگارنگ و گاه زردوزیشده و مرصع به جواهر بهکار میرفت.
در منابع مکتوب، به کلاههای نمدی دورهی ایلخانی نیز اشاره شدهاست. در دورهی صفوی نیز کلاههای نمدی معمول بوده که دستار را بهدور آن میپیچیدند. همچنین، نوعی کلاه معروف به قزلباش که در این دوره رایج بود را از جنس نمد میدانند. در دورهی افشار، زند و قاجار نیز کلاه مردم عادی از جنس نمد بود.
تاورنیه جهانگرد اروپایی همعصر با دورهی صفوی، به نوعی کلاه نمدی نازک اشاره کرده که روستائیان بر سر میگذاشتند و حاشیهی اطراف آن از جلو و عقب چاکدار بود. آنها همچنین نوعی بالاپوش از نمد یکپارچه تهیه میکردند که در شرایط بارانی بسیار کارآمد بود. رنگهای معمول این نمدها، سفید و سبز و خاکستری و قرمز و قهوهای بود
ایرانیان در دورهی قاجار در تولید انواع محصول نمدی حاشیهدوزیشده با طرحهای زیبا و خطوط پشمی رنگارنگ، مهارت داشتند. در این دوره، نوعی نمد کوچک از کرک بز تولید میشد که دارای نرمی و انعطاف بسیار مطلوب بود. از نمد برای تولید مشمع، کلگی، ژاکت روسی، فرشینه و … استفاده میشد. در این دوره، صادرات محصولات نمدی بهعلت داشتن وزن زیاد، دارای وضعیت مطلوب نبود.
امروزه، محصولات نمدی در اغلب مناطق ايران همچنان بهطور سنتي تولید میشوند. بااینحال، در برخی از مناطق، این هنرصنعتِ کهن بهطور نیمهصنعتی نیز اجرا میشود؛ به بیان دیگر، فرآیند تولید بهصورت دستی و با استفاده از دستگاههای الکتریکی حلاجی و نمدمالی انجام میشود.
رونق صنایع سنتی زودبازده مانند نمدمالی، حاصل فراوانی مواد اولیه در جوامع روستایی با زندگی مبتنی بر کشاورزی و دامداری است. همچنین، اوقات فراغت، بیکاری فصلی و نبوغ و ذوق هنری ایرانیان بهویژه در جوامع روستایی با طبیعت بکر و شرایط اقلیمی الهامبخش، در این موضوع مهم دخالت مستقیم دارد. بر همین اساس، نمدمالی همهی مناطق کشور، یک هنرصنعت کاملاً بومآورد بهشمار میآید.
عشایر ایرانی که زندگی آنها مبتنی بر دامداری و کوچهای طولانی است، از پشم (که یکی از فرآوردههای اصلی دام است) برای تولید انواع زیرانداز و تنپوش نمدی و یا پوشش سقف برخی از سرپناههای متحرک (مانند آلاچیق ترکمن و شاهسون) استفاده میکنند و مزایای فراوان برای نمد قایل هستند. مهمترینِ این مزایا، شامل موارد زیر است:
– عایقبودن در برابر رطوبت؛
– عایقبودن در برابر گرما؛
– برخورداری از استحکام قابل توجه و عمر زیاد؛
– انعطافپذیری مطلوب؛
– سادگی ابزارهای تولید؛
– ارزانی و فراوانی مواد اولیه؛
– پایینبودن قیمت تمامشدهی محصول نهایی؛
– استفاده از مواد اولیه (پشم) بهصورت خام و عدم نیاز به صرف نیروی زاید؛
– کوتاهی مدت زمان تولید محصول؛
– قابلیت تبدیل محصولات نمدی کهنه به محصولات جدید ازطریق تلفیق با سایر مواد و و مصالح، دوردوزی و …؛
– ایمنبودن در برابر نیش گزندگان و چنگ و دندان درندگان؛
– سادگی فرآیندهای تولید و آموزش.
پس از ورود زیراندازهای صنعتی مانند فرش ماشینی و موکت و رواج این محصولات در چند دههی اخیر و پس از آن، عدم استقبال جامعه از محصولات نمدی و نیز زحمت زیاد و دستمزد کم برای نمدمالان که سختی معیشت و دلسردی استادکاران را در پی داشته، نمدمالی مناطق مختلف کشور رو به زوال نهاد. استان خوزستان نیز از این جریان مستثنی نبودهاست.
در گذشته در اغلب مناطق استان خوزستان بهویژه شهرهای ایذه، شوشتر، دزفول، بهبهان و ملاثانی، هنرصنعت نمدمالی دارای رونق بسیار خوب بود و زیرانداز و پوشاک نمدی مورد نیاز اهالی منطقه را در سطح کمی و کیفی مطلوب تولید و عرضه میکرد. در چند دههی گذشته، در راستای تغییر سطح و شیوهی زندگی جوامع عشایری و روستایی و نیز عوامل فرهنگی و اقتصادی متعدد، نمدمالی خوزستان دچار تعطیلی نسبی شد، بهطوری که از سه دهه پیش از این، نمدمالی در شهرهای ایذه، شوشتر و ملاثانی کاملاً منسوخ شد و از آغاز دو دههی گذشته تاکنون، فقط یک کارگاه نمدمالی در شهر دزفول و دو کارگاه نمدمالی در شهر بهبهان به فعالیت خود ادامه دادهاند.
در سال ۱۳۹۴ خورشیدی، با برنامهریزی و حمایت ادارهی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شهرستان شوشتر، هنرصنعت نمدمالی این منطقه توسط چند نفر از پیشکسوتان این حوزه احیا شد اما بهعلت فراهم نشدن زیرساختهای لازم برای احیای پایدار، این پروژه با شکست مواجه شد.