معرفی چلنگری (آهنگری سنتی) خوزستان و پیشینه‌ی تاریخی آن

معرفی چلنگری خوزستان

چلنگری یا آهنگری سنتی، یکی از گرایش‌های صنایع دستی فلزی ایران و هنرصنعت بومی استان خوزستان است. در این هنرصنعت، ازطریق شکل‌دهی به قطعه‌‌های آهن و یا فولاد، ابزارها و وسایل کاربردی ساخته می‌شود.

در لغت‌نامه‌ی دهخدا، درباره‌ی واژه‌‌های چلنگر و آهنگر و برخی از مشتقات آنها این‌گونه آمده‌است:
چلنگر؛ چلینگر. چیلانگر. آنکه آهن آلات خرد از قبیل زنجیر و انبر و میخ و امثال آن سازد. آهنگر که چیزهای آهنین خرد و ریز چون میخ و زنجیر و جز آن سازد. کسی که قفل و کلید و چفت و زره و چیزهای آهنین خرد از این قبیل سازد یا تعمیر کند. قفل‌ساز. سازنده‌ی قفل و کلید و نظایر آنها. آن‌که چلنگری داند و چلنگری کند. رجوع به چلنگرخانه و چلنگری شود.
چلنگری؛ قفل و کلیدسازی. ساختن چیزهای خرد آهنین ازقبیل قفل و کلید و چفت و رزه و میخ و انبر و نظایر این‌ها. عمل چلنگر. کار و پیشه‌ی قفل‌ساز .
چلنگرخانه؛ چلینگرخانه. دکان چلنگری. کارگاه چلنگر. جایی که چلنگر در آن‌جا بساط چلنگری خود را گسترده. خانه و مغازه‌ی چلنگر. محل چلنگر. جای کسب قفل‌ساز.
آهنگر؛ پیشه‌وری که آهن در کوره تافته و کوبد و آلات آهنینه سازد. حداد. هبرَقی. هالکی. قین. ریّام. نهامی. نهامین .
آهنگری؛ شغل و عمل آهنگر .
آهنگرخانه؛ کارخانه‌ی آهنگری. آهنگری بزرگ .

پیشینه‌‌ی تاریخی چلنگری خوزستان‌

درباره‌ی پیشینه‌ی اساطیری چلنگری، می‌توان به اشاره‌ی حکیم فردوسی اشاره کرد. فردوسی تولید آهن از کانه‌ی آن را به هوشنگ پادشاه اساطیری ایران نسبت داده و بر اهمیت فراوان این فن تأکید دارد:

نخستین یکی گوهر آمد به چنگ      به دانش ز آهن جدا کرد سنگ
سر مــــــایه کـــرد آهن آبگون        کز آن سنگ خارا کشیدش برون
چو بشناخت آهنگری پیشــه کرد        به فـــر کئی رنج کـــوتاه کرد

(فردوسی، ابوالقاسم، شاهنامه، هوشنگ، بخش ۱)

در کتاب نوروزنامه‌ی حکیم خیام نیشابوری نیز درباره‌ی پیدایش آهنگری چنین آمده‌است: «هوشنگ به‌جای او نشست … و دیوان را قهر کرد و آهنگری و درودگری و بافندگی پیشه آورد» (خیام، عمر (۱۳۱۲)، نوروزنامه؛ رساله‌ای در منشأ و تاریخ و آداب جشن نوروز، تصحیح مجتبی مینوی، طهران، کتابخانه‌ی کاوه)

از حدود ۴۶۰۰ سال پيش که بشر فلز را شناخت تا کنون، در هر دوره‌اي با توجه به نياز جامعه، از فلزات مس، برنج، برنز، آهن، طلا و نقره براي تولید، تکمیل و یا تزیین ظروف و اشیای کاربردی و تزیینی استفاده شده‌است.
دوره‌ی آهن پس از یک دوره رکود ناشی از خشک‌سالی که اوج آن حدود دویست سال (از ۴۰۰۰ سال تا ۳۸۰۰ سال پیش) طول کشید، آغاز شد.
در این دوره، انسان موفق به کشف آهن و به‌کارگیری آن شد. پیدایش آهن به‌عنوان سخت‌ترین فلزی که انسان به آن دست یافته بود، موجب انقراض قطعی ابزارهای سنگی شد که کم‌وبیش در دوره‌های مس و مفرغ تداول داشت. کشف آهن، محصول توانایی انسان در دستیابی به گرمای ۱۵۰۰ درجه‌ی سانتی‌گراد بود. با این‌که پیدایش آهن موجب پیدایش شیشه و شیشه‌گری و برخی پیشه‌های وابسته به آن شد، اما در کل تأثیر شدید بر روی بهبود زندگی انسان و رفاه او نگذاشت. بلکه امکان ساخت ابزار جنگی سخت‌تر را فراهم کرد.
انسان در این دوره و در حدود ۳۵۰۰ سال پیش موفق شد برای نخستین‌بار اسب را اهلی کند. اما اهلی‌کردن اسب برخلاف اهلی‌کردن حیوانات دیگر در دوره‌های پیشین، به بهبود زندگی انسان کمک نکرد، بلکه به‌علت استفاده‌ی روزافزون جنگاوران و غارتگران از آن، شرایط زندگی انسان را سخت‌تر و ناامن‌تر کرد.
دوره‌ی آهن در شرایطی آغاز شد که اغلب سکونت‌گاه‌های انسان بر اثر خشکسالی از بین رفته‌ و انسان دوباره به شرایط زندگی کوچ‌نشینی روی آورده‌بود. این شرایط خشکسالی و کمبود مواد غذایی، ناگزیر موجب گسترش لشکرکشی و جنگ‌های بی‌پایان و هجوم مداوم سرزمین‌ها به یکدیگر بود. لشکرکشی‌هایی که هر دو ابزار تازه‌ی انسان، یعنی آهن و اسب، به‌تمامی در خدمت آن قرار گرفته‌بود. از این دوره برخلاف دوره‌های پیشین، شواهد زیادی از سکونت‌گاه‌های انسانی دیده نشده‌است. سکونت‌گاه‌های دوره‌های پیشین، در این دوره جای خود را به گورستان‌های بزرگ دادند.
آثار هنری، نقش‌مایه‌های روی سفالینه‌ها، پیکره‌های آکنده از احساس آرامش و همبستگی که در دوره‌ی مفرغ کمیاب شده‌‌بود، به‌طور کامل از بین رفت. معماری نظامی، قلعه‌ها و استحکامات، جای کشتزارها و روستاها را گرفت. در کاوش‌های باستان‌شناسی این دوره، به‌جای ابزارهای کشاورزی، بازمانده‌های سرنیزه‌ها و دشنه‌ها یافت می‌شود. نیروی اسلحه بر همه‌ی قراردادها و قانون‌ها و هنجارهایی که انسان هزاران سال برای شکل‌گیری و گسترش آن و برای دستیابی به جامعه‌ای سعادتمند رنج کشیده بود، برتری یافت.

در اساطیر ایرانی، پیشینه‌ی آهنگری، با کاوه‌ی آهنگر در ارتباط است.
در شاهنامه‌ی فردوسی، آهنگری به‌نام کاوه در برابر ضحاک طغیان می‌کند و راه را برای چیرگی فریدون بر ضحاک هموار می‌سازد. فریدون با اسب به بارگاه ضحاک وارد می‌شود (به اسب اندر آمد به کاخ بزرگ/ جهان ناسپرده جوان سترگ) و این نخستین‌بار در شاهنامه است که از اسب یاد شده‌است. فریدون پس از غلبه بر ضحاک، شهر کوس را به پایتختی خود انتخاب می‌کند (کجا کز جهان کوس خوانی همی/ جز این نامش ندانی همی). این نام در نسخه‌های گوناگون شاهنامه به شکل‌های کوس و کوش و گوش آمده‌است.
برخی از صاحب‌نظران، ویژگی‌های ذکرشده در داستان کاوه‌ی آهنگر را با دوره‌ی آهن و غلبه‌ی کاسیان بر بین‌النهرین منطبق می‌دانند. مهم‌ترین عامل قابل قیاس میان داده‌های باستان‌شناسی دوره‌ی آهن فلات ایران با دوره‌ی کاوه و کیانیان در شاهنامه‌ی فردوسی، توقف سیر تکامل جامعه‌ی بشری است.
سرگذشت کاوه‌ی آهنگر در شاهنامه، شاید روایتی داستان‌گونه از کاسیان (کاشیان) زاگرس‌نشین باشد که به تازگی هم به آهن و هم به اسب دست یافته بودند و از آنها بهره می‌بردند. نام کاوه ممکن است شکل تطوریافته‌ی نام کاسی (کاشّو) و نشانه‌ای از کشف آهن و آغاز دوره‌ی آهن در یک‌سوم نخست هزاره‌ی دوم ق. م. باشد. غلبه‌ی فریدون بر ضحاک و ورود او با اسب به کاخ او، ممکن است روایتی از غلبه‌ی اَگوم دوم و دیگر کاسیان بر بابل باشد که در ۳۶۰۰ سال پیش اتفاق افتاد و برای نخستین‌بار آهن و اسب را با خود به بین‌النهرین بردند. نام کوس (پایتخت فریدون) در شاهنامه‌ی فردوسی، شاهد دیگری است که می‌توان از آن برای طرح تطابق نام کاوه با نام کاسی و مقایسه رویدادهای عصر فریدون با کاسیان (کاشیان) بهره برد.
دوره‌ی آهن پس از یک دوره‌ی طولانی ناهنجاری‌های اجتماعی و خشکسالی‌های متعاقب آن که مطابق با عصر ضحاک در شاهنامه است، آغاز شد. کشتزارهای وسیع و روستاهای آباد و زندگی مسالمت‌آمیز بشر، به‌مرور و در طی بیش از هزار سال، جای خود را به میدان‌های جنگ دادند. تولید و کاربرد ابزارهای زراعی و دامی جای خود را به جوشن، خود، سپر، نیزه، گرز و شمشیر داد. آهن و اسب در خدمت لشکریان مسلح قرار گرفت. معماری تدافعی و نظامی رایج شد و در شاهنامه نیز اثری از دستاوردهای تمدنی انسان دیده نمی‌شود. دوره‌ی پهلوانی و جنگ‌های بی‌پایان دوره‌ی آهن (عصر کیانیان شاهنامه) آغاز شد و تداوم یافت.
نام کاوه‌ی آهنگر پس از پیروزی، برای همیشه از شاهنامه ناپدید می‌شود. چنان‌که نام‌های زال و خاندان رستم و کیخسرو ناپدید می‌شوند و چنان‌که بعدها نام اگوم کاسی و دیگر کاسیان در گزارش‌های تاریخی ایرانیان ‌فراموش شد (مرادی غیاث‌ابادی، رضا (۱۳۹۸)، باستان‌شناسی شاهنامه و دو گفتار دیگر پیرامون شاهنامه و فردوسی، تهران، پژوهش‌های ایرانی).

در تاریخ و باستان‌شناسی ایران، بر سر ویژگی‌ها و نکته‌‌های دوره‌ی آهن ایران میان پژوهشگران و باستان‌شناسان اختلاف نظر وجود دارد. در منطقی‌ترین حالت، انتساب یک دوره‌ی فرهنگی به‌نام یک پدید‌ه‌ی خاص (مانند دوره‌ی مفرغ)، بر این پایه استوار است که آن پدیده برای نخستین‌بار در آن دوره پدیدار شده یا دست‌کم در آن دوره رایج شده‌باشد.
این‌گونه که آشکار است، پیشینه‌ی آشنایی با فلز آهن به بازه‌ی زمانی تعیین‌‌شده با نام دوره‌ی آهن بازنمی‌گردد. شاید بتوان نخستین شیء ساخته‌‌شده‌ی آهنی را به یافته‌ای از هرم بزرگ جیزه در مصر نسبت داد که مربوط به ۳۰۰۰ سال ق. م. است.
از سوی دیگر، شناخته‌بودن سنگ‌ آهن برای انسان نیز قدمتی به‌مراتب بیشتر دارد و برای نمونه در ایران، رومن گیرشمن از وجود سنگ آهن در دوره‌ی دوم در تپه‌ی شمالی سیلک مربوط به هزاره‌ی پنجم ق. م. گزارش داده‌است. تعداد معادن سنگ آهن در فلات ایران، به‌‌ویژه در مقایسه با مناطق هم‌جوار مانند آناتولی، بسیار کم است و تاکنون اثری از وجود کارگاه تولید آهن از کاوش‌‌های باستان‌شناسی در ایران به‌دست نیامده‌است. تعداد اشیای آهنی در میان یافته‌های محوطه‌های منسوب به دوره‌ی آهن در ایران، همواره پایین‌ترین میزان یافته‌‌های فلزی هستند.
می‌توان انگیزه‌ی نام‌گذاری این دوره به دوره‌ی آهن را به کشف رابرت دایسون در حسنلو نسبت داد. او حدود دو هزار شیء آهنی و نیز تعدادی سنگ آهن به‌کار‌رفته در شالوده‌ی بنا را شناسایی کرد. شاید به تعبیری، همین یافته‌ها سبب شد تا او این دوره‌ را با قاطعیت دوره‌ی آهن بنامد.
ولی نکته‌ی قابل تأمل این‌ است که آهن هیچ‌گاه جای‌گزین سایر فلزهای رایج آن دوره برای ساخت اشیای فلزی نشد. در ایران، مفرغ حتی در طول تمام دوره‌ای که از آن به‌عنوان دوره‌ی آهن نام برده می‌شود، بیش از آهن برای تولید اشیای فلزی کاربرد داشت.
دوره‌ی موسوم به آهن در فلات بزرگ ایران، دوره‌ای است که در ساده‌ترین تعبیر، دوره‌ی گذار از دوره‌ی مفرغ به تثبیت حکومت و پادشاهی به مفهوم فراگیرش از بخش‌های شمالی و غربی و جنوب‌غربی به همه‌ی فلات ایران است. دوره‌ای که در آن الگوهای زیستی، اجتماعی و فرهنگی توسط ساکنان فلات ایران، بی‌گمان با تاثیرپذیری از فرهنگ‌های همسایگان، دگرگون شد و بسیاری از جلوه‌های هنری پدیدآمده در آن به‌گونه‌ای بود که تصور حضور اقوامی جدید را پدید آورد. دوره‌ای که آهن در آن، هیچ‌گاه نقش اساسی و تعیین‌کننده در دگرگونی‌های فرهنگی یا اقتصادی و صنعتی نداشت.

آهن از نظر کیفیت و کارآیی در زندگی روزمره و فراوانی مواد اولیه‌ی آن، مهم‌ترین فلزی است که در دوره‌ی باستان توسط انسان به‌کار گرفته شد. اهمیت این ماده تا جایی است که پایه و شالوده‌ی دنیای صنعتی امروزی بر آن تکیه کرده و زندگی انسان بدون استفاده از آن ناممکن به نظر می‌رسد؛ به گونه‌ای که تا‌کنون جسمی پیدا نشده که بتواند به‌خوبی جانشین آهن و مشتقات مهم آن شود.
تاریخ آهنگری به‌عنوان پیشه‌ی یک فرد، با سازمان‌‌های قبیله‌ای ارتباط دارد؛ تا جایی که موجب جلوگیری از ورود بخشی از مردم به این حرفه شده‌است. معلوم نیست این پیشه را آهنگر شهری تا چه‌اندازه از آهنگر دوره‌گرد قبیله‌ای فرا گرفته‌است، ولی این حقیقت که قبایل یادشده تا امروز به‌جا‌ ماند‌ه‌اند، قابل توجه است (وولف، ‌هانس ای.، ۱۳۷۲، صنایع دستی کهن ایران، ترجمه‌ی سیروس ابراهیم‌زاده، تهران، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، ص ۴۳).
انتقال از تمدن و فرهنگ سنتی به مفرغ و از مفرغ به ابزار آهنی، چنان مرحله‌ی مهمی بود که پیشه‌ورانی که در آن‌جا با این مواد سروکار داشتند، در همه‌جا مورد احترام بود‌ه‌اند.
در اغلب افسانه‌های ملل، آهنگران مقامی والا دارند و از آنها به احترام یاد شده‌است. در یکی از این افسانه‌ها آمده‌است که سلیمان نبی پس از احداث معبد باشکوه بیت‌المقدس، تصمیم گرفت تخت شاهی خود را واگذار کند. او به میان بنایان، نجاران، سنگ‌تراشان، آهنگران، نقره‌کاران و سایر استادکاران رفت و گفت من تخت خود را به کسی هدیه می‌کنم که در ساختن معبد، بیش از دیگران نقش داشته است. مردی پیش آمد و بر تخت نشست. سلیمان از او پرسید، تو کیستی و چرا فکر می‌کنی بیش از دیگران در ساختن معبد نقش داشته‌ای؟ مرد رو به بنایان کرد و از آنها پرسید: چه کسی ابزار کار شما را ساخته است تا بتوانید کار کنید؟ آنها پاسخ دادند ابزار ما را آهنگر ساخته‌است. از نجاران، سنگ‌تراشان و سایر استادکاران نیز پرسش کرد. همه اظهار داشتند که ابزار کار ما را آهنگر ساخته و اگر این ابزار نبود، ما توان ساختن معبد را نداشتیم. آن مرد رو به سلیمان گفت: من آهنگرم. آیا من بیش از سایر گروه‌ها در ساختن معبد نقش نداشته‌ام و آیا شایسته‌ی نشستن بر تخت سلیمان نیستم؟ (توانگر، فرشته، مقدمه‌ای بر آهنگری، دست‌ا و نقش‌ها، شماره‌ی ۶، ص ۲۵).
در اساطیر ایران نیز کاوه‌ی آهنگر مقامی ارجمند دارد تا آن‌جا که پیش‌بند چرمی او، گوهرنشان شده و با نام درفش کاویان به‌عنوان نماد مبارزه با ستم و ستمگران مشهور شد.
آهنگران نیز به نوبه‌ی خود از کسانی که به حرفه‌شان نیاز داشتند، امتیازاتی به‌دست می‌آوردند. امتیازاتی که اغلب برای قبیله‌ی آهنگر، یک حق انحصاری ایجاد می‌کرد. اکنون نیز آهنگران قبیله‌ای نقش مهمی در بخش‌‌های روستایی ایران بر عهده دارند. بنابراین بسیار به‌جا خواهد بود که موقعیت ویژه‌ی پیشه‌وران سرگردان را در آسیای باختری بررسی کنیم (وولف، ‌هانس ای. ۱۳۷۲، صنایع دستی کهن ایران، ترجمه‌ی سیروس ابراهیم‌زاده، تهران، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، ۴۴).
کهن‌ترین اشیای آهنی در میان یافته‌های باستان‌شناسی، مربوط به اوایل هزاره‌ی سوم ق. م. هستند. ازجمله‌ی آنها تبر و اشیایی است که در قبرستان سلطنتی اور در سومر و هرم خئوپس در مصر به‌دست آمده‌‌اند (توحیدی، ناصر ۱۳۶۴، سیر تکامل تولید آهن و فولاد در ایران و جهان، تهران، امیرکبیر، ص ۹۴). مطالعات انجام‌شده نشان می‌دهد که این یافته‌ها و و نمونه‌های دیگری از دوره‌های متأخرتر، از فلز خالص آهن و به شیوه‌ی چکش‌کاری ساخته شده‌اند. چون آهن به‌صورت خالص در طبیعت یافت نمی‌شود و در آن دوره نیز به‌علت محدودیت تکنیکی، امکان تهیه‌ی فلز آهن از کان‌سنگ آن وجود نداشت، این گمان قوی وجود دارد که اشیای مذکور از قطعات شهاب‌سنگ‌های فروافتاده بر کره‌ی زمین ساخته شده‌اند.

هیتی‌ها در اوایل هزاره‌ی دوم ق. م. بر بخش بزرگی از آسیای صغیر فرمانروایی داشتند. در میانه‌ی هزاره‌ی دوم ق. م. این اقوام که امپراتوری قدرتمندای تشکیل داده بودند، موفق به تولید آهن از کان‌سنگ آن شدند.
به نظر می‌رسد معادن غنی این منطقه و سهولت استفاده از آنها و نیز مدیریت و حمایت مستقیم شاهان هیتی از امر تولید، مهم‌ترین عوامل موفقیت اقوام هیتی بوده باشد. آنها با به‌کارگیری ادوات جنگی ساخته‌شده از آهن به قدرت نظامی بزرگی در جهان باستان تبدیل شدند. شاهان هیتی از ساخته‌های آهنی در مناسبات سیاسی خود با دولت‌های دیگر استفاده کرده و این اشیا را به شاهان دیگر و معابد هدیه می‌کردند (گرنی، الیور (۱۳۷۱)، هیتی‌ها، تهران، موسسه‌ی مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ص ۷۹). ارزش ساخته‌های آهنی در این دوره با قرارگرفتن آنها در میان جهاز دختر پادشاه پیتانی، بیشتر نشان داده می‌شود (Maxwell-Hyslop, K,R: 139-154).
ثابت شده‌است که خالوپس‌‌ها استادکاران آهن و فولاد هیتی‌‌ها بودند. آنها شیوه‌ی استفاده از آهن را مانند رازی حفظ می‌کردند و هنگام مبادله‌ی کالا به کالا، هم‌وزن اشیای آهنی خود از مصریان طلا دریافت می‌کردند. آنها ابتدا با استفاده از آهن موجود در سنگ‌های آسمانی ابزار‌ می‌ساختند ولی به زودی موفق شدند از آهن معدنی برای ساختن شمشیر، بیلچه، تیشه، اره و … استفاده کنند.
با سقوط امپراطوری هیتی‌ها در اواخر هزاره‌ی دوم (حدود ۱۱۹۰ ق. م.)، ممکن است خالوپس‌‌ها به کشور‌های همسایه مانند نواحی یونانی‌نشین آسیای صغیر، ایران و ارمنستان مهاجرت کرده و تحت حمایت پادشاهان دیگر به تولید اشیای آهنی پرداخته و فن تولید آهن را در مناطق جدید منتشر کرده‌ باشند و از این‌رو آنها را نیای آهنگران دوره‌گرد می‌دانند.
یونانی‌‌ها فولاد را به‌نام آنها یعنی خالوپس خواندند. اپولونیوس شاعر یونانی ( ۲۴۵تا ۱۸۶ ق. م.) درباره‌ی خالوپس‌‌ها این‌گونه نوشته‌است: «این مردم هیچ‌گاه گاو شخم‌زن را در کشتزار‌ها به‌کار نمی‌برند و در کشت درختان میوه که به شیرینی انگبین است و به دل می‌نشیند، گامی برنمی‌دارند. مانند شبانان در چراگاه‌‌هایی که از شبنم‌‌های زیبا می‌درخشد، خم نمی‌شوند. اما دل سخت زمین را برای به‌دست‌آوردن گنجینه‌های آهن می‌شکافند. با دادوستد آهن زندگی می‌کنند. برزدن آفتاب بامدادی، آسایش و تن‌آسایی برایشان به ارمغان نمی‌آورد، بلکه در میان دود و شعله‌ی کوره‌‌ها می‌کوشند و چکش‌‌های خردکننده‌ی خود را با شدت فرود می‌آورند» (وولف، ۴۴).
گروه دیگری که در کار آهنگری سرآمد بودند، تورانیان بودند. آنها در شرق ایران می‌زیستند و در برابر کشورگشایی ایرانیان به‌سوی آسیای میانه موقعیت استوار و مهمی داشتند. پار‌ه‌ای از تاریخ‌نویسان، تورانیان را همان سکا‌ها می‌دانند که طبق نظر هرودت به حد وفور آهن داشتند. شاید تورانیان، نیاکان تاتار‌های آهنگر جنوب روسیه بودند که تا آغاز سده‌ی بیستم میلادی، در معدن‌‌های کوچک، آهن را در قطعات کوچک تهیه کرده و برای رفع نیاز‌‌های روستائیان، با پتک‌کاری تبدیل به ادوات آهنی می‌کردند.
هرتسفلد درباره‌ی آهنگری عربستان چنین می‌گوید: «قبایل چادرنشین و صحراگرد عرب که روش زندگی خود را از روزگار باستان تا کنون تغییر نداد‌ه‌اند، آهنگر را جزو اعضای قبیله‌ی خود نمی‌دانند؛ با این‌همه، کشتن یک نفر آهنگر چون مرد بسیار ارزشمندی است، قصاص سنگین‌تری دارد تا کشتن یک مرد معمولی قبیله. این آداب و سنن مربوط به زمان حال نیست؛ بلکه از روزگار باستان، در آن زمانی که آهنگران خارجی بود‌ه‌اند و از کشور‌های دوردست به میان قبایلی که فلزکاری در میان آنها ناشناخته بود، می‌آمدند تا هنر خود را عرضه کنند، به یادگار مانده است».
صنعت آهن‌سازی پرآوازه‌ی هند میانه، زیر نظر چند قبیله بود که یکی از آنها ستون کوتوپ نزدیک دهلی را که شش تُن آهن ورزیده دارد و در حدود ۸ متر بلندا و ۳۸ سانتی‌متر قطر دارد، ساخته‌اند. احتمال دارد که آهنگران آن‌جا اعضای فرقه‌ی لاهور باشند که تا امروز هم در میان کشور هند سرگردانند و ابزارآلات آهنی مورد نیاز کشاورزان را تولید می‌کنند. زبان کولی‌‌ها، ریشه‌ی هندی دارد. سنت تکنولوژی که با برآمدن آفتاب تاریخ آغاز شد، به‌وسیله‌ی این قبایل که مبدأ آنها آسیای باختری بوده، به هر سو منتشر شد.
آهنگران سیستان و بلوچستان و صبی‌‌های خوزستان، شاید فرزندان فلزکاران این نواحی هستند که در هزاره‌ی دوم پیش از میلاد مسیح در کار آهنگری استاد بود‌ه‌اند.
بنا به گفته‌ی هرتسفلد، ساکنان شمال غربی ایران، نخستین فلزکاران تاریخ بودند (وولف، ص ۴۴).
ساخته‌های آهنی در ایران برای نخستین‌بار در دوره‌ی آهن (۱۴۵۰ تا ۱۲۰۰ ق. م.) ظاهر شده‌است. از این تاریخ در محوطه‌ی باستانی حسنلو، واقع در کناره‌ی جنوبی دریاچه‌ی ارومیه، یک حلقه‌ی آهنی و در تپه گیان واقع در غرب ایران، یک تیغه‌ی خنجر به‌دست آمد. با توجه به تعداد اندک این یافته‌ها، می‌توان آنها را وارداتی دانست. با آغاز دوره‌ی آهن ۲ (۱۲۰۰ تا ۸۰۰ ق. م.) تعداد یافته‌های آهنی به سرعت بیشتر می‌شود. در طبقه‌ای از حسنلو که همزمان با این تاریخ است، تعداد ۲۰۰۰ ساخته‌ی آهنی به دست آمد. از این تاریخ مدارک مستندی از تولید محلی آهن به دست نیامد، اما شواهد و قراین از تولید محلی حکایت دارند. دسترسی به معادن آهن، منابع سوخت کافی، تکنولوژی پیشرفته‌ی فلزکاری، وجود دولت‌های محلی که می‌توانستند حامی و سفارش‌دهنده‌ی وسایل آهنی باشند، کشف قطعات سنگ‌آهن در محوطه‌ی حسنلو، وجود ساخته‌های منحصربه‌فرد که نمونه‌ی قابل مقایسه‌ای در دیگر مناطق ندارند، ساخت استاندارد و کاملاً مشابه تعدادی از اشیا و همچنین لزوم کارگاهی برای تعمیر و بازسازی ادوات آهنی، از دلایل محلی‌بودن تولید آهن در حسنلو است (Piyott, v. c. 1989: 67-69).
کارآیی فوق‌العاده‌ی جنگ‌افزارهای ساخته‌شده از آهن سبب شد تا بیشترین کاربرد آهن در این راستا باشد. همچنین استفاده‌ی نسبتاً گسترده از آهن برای ساخت اشیای تزیینی، نشان می‌دهد که فلز آهن در این دوره ارزش بالایی داشت. در کنار این‌ها وجود نود داس آهنی بیانگر نقش مهم ابزارهای آهنی در کشاورزی این دوره است.
علاوه‌بر اشیای مکشوفه از حسنلو، در نقاط دیگر ایران نیز اشیای آهنی متعددی یافت شده‌اند که از آن جمله می‌توان به شمشیرهای آهنی یافت‌شده در لرستان اشاره کرد که از نظر تکنیک ساخت و تزیین در نوع خود بی‌نظیر هستند (Moorey, p. r. s, 1991: 1-12).
در جریان کاوش‌های باباجان تپه‌ی لرستان نیز اشیای آهنی مختلفی مانند کاردک، اسکنه، تیغه‌ی داس، بیل، چاقو و خنجر، پیکان، سرنیزه و میخ کشف شد که حکایت از کاربرد گسترده‌ی آهن دارد (Goff, c. 1978: 29-63). این استفاده به گمان قوی تأثیر زیاد بر تکنولوژی تولید ساکنان لرستانِ آن دوره داشته‌است.
احتمالاً آهنگران اولیه صنعتگران و هنرمندان دوره‌گردی بودند که هنر خود را در اختیار قبایل چادرنشین قرار می‌دادند و در میان چادرنشینان مناطق مختلف در گردش بوده و ابزار و وسایل کشاورزی و سلاح‌های جنگی می‌ساختند. این آهنگران با تیزکردن شمشیر و خنجر و چاقو امرار معاش می‌کردند و هنر آنها از پدر به پسر منتقل می‌شد (توانگر، ۲۵).
کولی‌‌های ایرانی که اغلب آنها را آهنگران کولی می‌نامند، به همین طبقه تعلق دارند. کولی‌‌ها در گروه‌‌هایی کوچک ایران را درمی‌نوردند و سرگردان از جایی به جای دیگر می‌روند. مردان آنها آهنگرانی هستند که قراضه‌‌های آهن را خریداری کرده و آن را تبدیل به ابزار کشاورزی می‌کنند.

در سده‌ی سوم میلادی آهنگران چینی آهن ورق‌شده‌ی موج‌دار می‌ساختند و فولاد نرم و سخت را به هم جوشکاری نموده و اسلحه تهیه می‌کردند. از گاهنامه‌ی کوکویا‌او چنین برمی‌آید که در دوره‌ی ساسانیان (۲۱۲-۶۱۵ میلادی) کشور چین فولاد را از ایران وارد می‌کرد. این کتاب به‌ویژه از خطوط مارپیچی که در رویه‌ی فولاد ایرانی بود، سخن می‌گوید. پس آهنی که از ایران وارد چین می‌شد، موج‌دار بود. این امر شک را تبدیل به یقین می‌کند که فن موج‌دارکردن اگر از هند نباشد از ایران پدید آمده‌است. فولاد پارتی یا ایرانی که رومی‌ها اغلب از آن سخن گفته‌اند، پس از فولاد هند در دنیا شاخص بود (وولف، ۱۳۸۴، ۵ و ۶). امروزه بر اين باورند كه اين فولاد از راه زغالگذاري صفحه‌هاي صاف آهن ورزيده با گرد زغال چوب در بوته‌ها ساخته مي‌شد.
شهر‌های ایران که در قرون وسطای اروپا در کار آهنگری نامدار بود‌ه‌اند، شیراز، کرمان و جرجانیه بودند که در ساختن شمشیر، کارد و چنگال، سرنیزه و قفل و مشهور بودند.
ایرانیان و اعراب در زمان جنگ‌های صلیبی، ویژگی‌های فولادهایی که از منابع گوناگون می‌آمد را می‌دانستند. فولاد هند، عربستان و ایران در فلزکاری آن دوره نقشی مهم داشت.
چلنگری در استان خوزستان نیز سابقه‌ای دیرینه دارد.
برای تعیین خاستگاه تاریخی این هنرصنعت، می‌توان به این موضوع توجه کرد که از دوره‌های بسیار گذشته، خوزستان یکی از مراکز مهم کشاورزی، باغ‌داری، دام‌پروری و سایر پیشه‌های سنتی ایران بود. هریک از این حوزه‌ها نیازمند انواع متنوعی از ابزار و وسایل از جنس آهن و یا فولاد بودند. بنابراین در این منطقه، زمینه‌ی مساعد برای تولید انواع ابزار و وسایل آهنی و فولادی فراهم بوده‌است.
تا سه یا چهار دهه‌ی پیش، چلنگری در اغلب مناطق استان خوزستان رونق داشت.
در دهه‌های اخیر، با توجه به تغییر شیوه‌ی زندگی جوامع و رواج انواع ابزارها و وسایل صنعتی جدید برای پیشه‌ها و مشاغل مختلف و عدم تطبیق چلنگری خوزستان با شرایط جدید، چلنگری خوزستان در مسیر تعطیلی قرار گرفت.
اکنون تعداد انگشت‌شمار کارگاه چلنگری در شهرهای رامهرمز و دزفول مشغول به فعالیت هستند و اغلب به تولید ابزارهای با کاربردهای محلی می‌پردازند.
در گذشته، در برخی از شهرهای خوزستان، محله‌ها یا راسته‌های بازاری به نام آهنگران وجود داشت که اکنون جز نام آنها دیگر هیچ اثری از آن بر جای نمانده است.
با همه‌ی این تفاسیر باید گفت که به‌علت شرایط خاص جغرافیایی استان خوزستان و وجود جامعه‌ی بزرگ کشاورزان، باغ‌داران، دامپروران، پیشه‌وران سنتی و عشایر در این منطقه و نیاز آنها به ابزارهای ارگونومیک و سفارشی و بومی، می‌توان به آینده‌ای روشن برای چلنگری خوزستان پس از باززنده‌سازی آن امیدوار بود.

Scroll to Top