مواد اولیهی نمدمالی خوزستان
پشم، مهمترین مادهی اولیه برای تولید محصولات نمدی است. پشم، لیفی است که بر روی بدن گوسفند و شتر میروید و مانند مو و کرک، از پروتئین مخصوصی بهنام کراتین (که بهعلت دارابودن مقدار زیاد گوگرد، از سایر پروتئینها متمایز است) تشکیل شدهاست. پشم خام دارای % ۳۰ تا % ۷۰ ناخالصی است و این ناخالصیها شامل چربی پشم، مونیت (عرق خشکشده)، کثافات، مواد معدنی و گیاهی خشکشده است.
بهطورکلی، ترکیب تقریبی پشم خام را % ۳۳ کراتین، % ۲۸ عرق خشکشده، %۱۲ چربی، % ۲۶ کثافات و % ۱ مواد معدنی تشکیل میدهد.
عرق خشکشدهی موجود در پشم خام، پس از شستوشو از آن جدا میشود. چربی پشم، در پوست حیوان تولید میشود و عامل جلوگیری از شکستن الیاف است.
گردوخاک، مواد گیاهی و کثافات چسبیده به چربی پشم، بر اثر شستوشو برطرف میشود؛ هرچند برای نابودی آنها، علاوه بر شستوشو باید از روش خاکگیری و کربونیزهکردن نیز استفاده شود.
میزان مواد معدنی طبیعی در پشم، به چگونگی و ویژگیهای محل زیست گوسفندان بستگی دارد؛ ولی درهرحال مقدار آن از % ۵/۱ تجاوز نمیکند.
کراتین، مادهی تشکیلدهندهی پشم خالص است و هنگامیکه همهی ناخالصیها از پشم دور شوند، کراتین باقی میماند که خود ترکیبی از % ۵۰ کربن، %۲۲ تا % ۲۵ اکسیژن، % ۱۶ تا % ۱۷ ازت، % ۷ هیدروژن و % ۳ تا % ۴ گوگرد است.
لیفِ پشم، شامل سه بخش است: لایهی بیرونی، لایهی درونی و مغز؛ هریک از این بخشها نیز از چند قسمت دیگر تشکیل میشود؛ لایهی بیرونی از فلسهای سخت و شاخی ساخته شده که حدود یکسوم طول این فلسها بیرون بوده و روی هم قرارمیگیرند. فلسها در جهت نوک الیاف بوده، دارای مقدار زیادی گوگرد هستند و در برابر مواد شیمیایی و موجودات ذرهبینی مقاوماند.
ساختار لیف پشم
تقریباً %۹۰ لیف پشم، بستگی به نقاطی از بدن گوسفند دارد که پشم در آنها رشد میکند. از اینرو پس از چیدن پشم گوسفند، برحسب اینکه از کدام نقطهی بدن گوسفند باشد، جدا شده و درجهبندی میگردد. شکل زیر نشاندهندهی نقاط مختلف بدن گوسفند است که پشم آن درجهبندی شده و شمارهی یک، مرغوبترین آنها است.
درجه بندی پشم نقاط مختلف بدن گوسفند
جداسازی و درجهبندی پشم، نیاز به مهارت زیاد دارد. چنانچه پشم از بدن گوسفد زنده چیده شود، پشمِ چیده (shorn wool) نامیده میشود. پشمِ چیده ممکن است از نخستین چین باشد (که پشم بره یا پشم اول گوسفند بوده) یا از چینهای بعدی باشد. پشم چین اول ظریفتر و دارای نوک اصلی لیف است که در چینهای بعدی موجود نیست.
همچنین، پس از ذبح گوسفند، پوست آن همراه با پشم، درون محلولی از آهک یا موادی نظیر آن قرار میگیرد تا الیاف پشم آن از ریشه جدا خارج شوند. این نوع پشم که از پوست کنده میشود و پشم پوستی یا پشم دباغی نام دارد، معمولاً بهعلت اثر مواد قلیایی زبر است، به کیفیت محصولات نمدی شدیداً لطمه میزند و از ارزش آنها میکاهد.
□ □ □
پشم دارای ویژگیهای فیزیکی بهشرح زیر است:
– نازکی و ظرافت الیاف.
– چینخوردگی یا مجعدبودن. یکی از ویژگیهای فیزیکی مهم پشم، مجعدبودن الیاف آن است. هرچه در طول لیف پشم، الیاف بهطور یکنواخت پخششده باشد، الیاف مرغوبترند و هرچه تعداد موج در طول الیاف کمتر باشد، به همان نسبت پشم ظریفتر و مقاومتر است. شکل زیر انواع موج در لیفهای پشمی را نشان میدهد.
انواع موج در لیفهای پشمی
– نمدیشدن پوستهی خارجی. با وجود فلسهایی که در تمام سطح الیاف پشم توزیع شدهاست و نیز وجود موج در الیاف پشم، بهآسانی میتوان در محیط مرطوب و با استفاده از عملیات مکانیکی، از ویژگی درگیرشدن الیاف پشم، برای تولید محصول نمدی استفاده کرد.
– کشسانی یا الاستیسیته (ارتجاع). یکی دیگر از ویژگیهای فیزیکی پشم، قابلیت کشش آن است که در حالت عادی تا میزان % ۳۰ نسبت به حالت اول خود کشیده میشود. چنانچه پشم در حالت مرطوب مورد کشش قرار گیرد، حتی تا %۷۵ نیز قابلیت ارتجاع دارد.
پشم بهعلت دارابودن مواد چربی، نباتی و صمغی، در هوای سرد یخ میزند ولی پس از قرارگرفتن در هوای گرم، دوباره حالت عادی خود را بازمییابد.
– طول متغیر الیاف. بلندای الیاف پشم برحسب نژاد گوسفندان، از mm 20 تا mm 40، mm 40 تا mm 90 و mm 90 تا mm 550 متغیر بوده و شامل انواع زیر است:
– پشم مرینو [merino]؛ با طول الیاف mm 20 تا mm 100.
– پشم گروسبرد [gerusbord]؛ با طول الیاف mm 100 تا mm 300.
– پشم شوشوت [ŝuŝut]؛ با طول الیاف mm 300 تا mm 550.
– جذب رطوبت. الیاف پشم به مقدار زیادی رطوبت را جذب میکنند. بهطورکلی آبجوش در مدت زمان طولانی برای آنها زیانآور است، بهویژه هنگامیکه محیط قلیایی باشد؛ بهطوریکه اگر الیاف پشم در آب جوش و در محیط قلیایی (محلول آب و صابون) قرار گیرد، خاصیت ارتجاعی (الاستیسیتهی) خود را از دست داده و خاصیت پلاستیکی پیدا میکند.
– درخشندگی و شفافیت الیاف.
– گرمی الیاف. پشم حالتی شبیه اسفنج دارد و هوا بین الیاف محبوس میشود و مانند عایق عمل میکند. چون هوا عایق گرما است، پشم دارای گرمی مطلوب است.
– تولید الکتریسیتهی ساکن. الیاف پشم، در برابر الکتریسیته عایق هستند ولی در اثر اصطکاک و مالش، تولید الکتریسیتهی ساکن میکنند. در کارخانههای ریسندگی و بافندگی پشم، برای جلوگیری از تولید الکتریسیتهی ساکن، از رطوبت و یا مواد ضد الکتریسیتهی ساکن استفاده میکنند.
– واکنش در برابر نور خورشید. الیاف پشم، با قرارگرفتن در نور خورشید، استحکام و رنگ خود را تا حدی از دست داده و کمی زبر میشوند. الیافی که برای مدتی در معرض نور خورشید قرار گرفتهاند، در برابر مواد قلیایی بسیار حساس میشوند.
– واکنش در برابر حرارت. الیاف پشم، در برابر حرارتِ همراه با رطوبت، نرمی خود را از دست میدهند و در دمای C° ۱۳۰ حرارت تجزیه میشود و به رنگ زرد درمیآیند و در دمای C° ۳۰۰ تبدیل به زغال میشوند.
– استحکام. اسیدهای غلیظ پشم را حل میکنند. ازجمله آنکه سولفوریک اسید غلیظ، الیاف پشم را در خود حل نموده و نیتریک اسید غلیظ نیز الیاف پشم را به رنگ زرد درآورده و آن را حل میکند؛ اما اسیدهای رقیق مانند سولفوریک اسید سهدرصد و نیتریک اسید یکدرصد تغییری در پشم ایجاد نمیکننئ. ازاینرو در رنگرزی الیاف پشم، از محلول رقیق سولفوریک اسید استفاده میشود. اسیدهای آلی نیز مانند استیک اسید و فرمیک اسید بر روی الیاف پشم کمتر اثر دارند.
بهطورکلی اسیدهای رقیق برای الیاف پشم زیانآور نبوده و از این جهت برای شستوشوی الیاف پشم خام اولیه و نیز ازبینبردن کثافات گیاهی، از اسیدهای رقیق معدنی که قادرند مواد نباتی را در خود حل کنند، استفاده میشود.
برخی از محلولهای قلیایی میتوانند اثر چشمگیر بر روی الیاف پشم داشته باشند و این اثر نسبت به نوع قلیا، درجهی حرارت، غلظت قلیا و میزان ماندن در محلول قلیایی متفاوت است؛ هرچه غلظت و درجهی حرارت بیشتر باشد، به همان نسبت الیاف پشم بیشتر و زودتر حل میشوند.
محلولهای قلیایی مانند آمونیم کربنات و سدیم فسفات بر روی الیاف پشمی اثر کمی دارند؛ زیرا قلیاهای ضعیفی هستند. آمونیاک اگر سرد و رقیق باشد، بر روی پشم بیاثر بوده و یکی از بهترین مواد برای گرفتن چربی پشم است ولی آبآهک در الیاف پشم اثر کرده و استقامت آن را کاهش میدهد.
محلول سود و پتاس، الیاف پشم را حل میکند و محلول سود سوزآور بهویژه اگر در حالت جوش باشد، برای الیاف پشم بسیار زیانآور است.
الیاف پشم در برابر مواد اکسیدکننده بسیار حساس هستند؛ از این رو کلرورهایی که برای حذف رنگ از روی منسوجات کاربرد دارند و نیز سفیدکنندهها، به الیاف پشم لطمه میزنند. البته شدت اثر مواد اکسیدکننده باز هم بستگی به غلظت، درجهی حرارت و نوع اکسیدکننده دارد.
□ □ □
الیاف پشم مورد مصرف در تولید نمد، باید از نخستین چین برهای تهیه شوند که سن آن به یک سال نرسیده است. این نوع پشم که برگن [bergen] نام دارد، همیشه در فصل بهار چیده میشود. الیاف پشم بهاره به سبب لطافت و نازکی و طول مناسب، در اثر مالش و فشار بهطور مطلوب درهم تنیده میشوند. پشم چین دوم و چینهای بعدی دارای این خاصیت نیست و خوب حلاجی نمیشود. همچنین الیاف این نوع پشم، با یکدیگر درگیر نشده و از هم جدا میشوند. پشم بلند میش در ریسندگی و برای تولید نخ قالیبافی کاربرد دارد.
در نمدمالی خوزستان، بیشتر از پشم خودرنگ (پشم با رنگ طبیعی ذاتی) استفاده میشود. در این میان نیز پرکاربردترین پشم، پشم سفیدرنگ است. پشم سیاهرنگ بیشتر برای نقشاندازی روی محصول نمدی کاربرد دارد. در برخی موارد، پشمهای سفید و سیاه را با نسبت معین، چند بار باهم حلاجی میکنند تا الیاف آنها کاملاً به هم بیامیزند و پشم با رنگ جدید یکسان به دست آید.
همانطور که اشاره شد؛ نوع پشم به روش پرورش گوسفند، فصل پشمچینی و شرایط آبوهوایی بستگی دارد.
جنس پشم مناطق مختلف نیز با هم تفاوت دارد و مرغوبیت آن به نوع الیاف و طول آنها بستگی دارد که این کیفیت به نوع آبوهوا و پوشش گیاهی مرتع مربوط میشود.
نمدمالان دزفول پشم مورد نیاز خود را از نژاد گوسفند بختیاری، گوسفند لرستان و گوسفند عربی تهیه مینمودند. نمدمالان بهبهان نیز از پشم گوسفند قشقایی، گوسفند بختیاری، گوسفند لریِ بویراحمد و گوسفند عربی استفاده میکنند.
پشم گوسفند بختیاری، لری و قشقایی، به ترتیب دارای کیفیت مناسب برای نمدمالی هستند. در این میان، پشم گوسفند عربی بهعلت ظرافت بیش از حد و استقامت کم الیاف، دارای کیفیت نامطلوب است و نمد حاصل از آن، نرم و حریرمانند میشود. برای استفاده از این پشم در نمدمالی، حتماً باید با پشم سایر نژادها مخلوط شود.
نمدمالان خوزستان معتقدند بهترین پشم برای نمدمالی، پشمی است که با استفاده از کمون، حلاجی شدهباشد. پشمهایی که با دستگاههای الکتریکی حلاجی میشوند، مغزپخت میشوند و تازگی خود را از دست میدهند و عمر محصولات نمدی تولیدشده با این نوع پشم، بسیار کم است. معمولاً پشم را با کمون حلاجی، دوبار میزنند تا الیاف آن برای تنیدهشدن آزادتر شوند.
پشم را بر اساس سن و جنس حیوان، نوع پشم، روش تهیهی پشم، فلس پشم و چگونگی پرورش گوسفند، نگهداری و اعمال مختلف بر روی پشم طبقهبندی میکنند؛ برای نمونه: پشم گوسفندِ یکساله یا بیش از یکسال، پشم بره یا قوچ، پشم کثیف (عرقدار) یا پشم شستهشده، پشم چیده یا دباغی، پشم شکم یا دستوپا، و … .
پشم مورد نیاز در نمدمالی خوزستان، از برهی ششماهه تا دوساله تأمین میشود. پشم گوسفند با سن بیشتر از دو سال، برای تهیهی محصول نمدی مناسب نیست و برای سایر مصارف مانند قالیبافی کاربرد دارد.
گوسفند قوی و سالم، دارای پشم مرغوبتر و قویتر است. همچنین، پشم دباغی سرزنده نیست و برای نمدمالی، باید با پشم گوسفند زنده (پشم چیده) مخلوط شود؛ زیرا در غیراینصورت نمد بهطور مطلوب جوش نمیخورد و استحکام کافی ندارد.
آب، در اغلب مراحل تولید نمد، نقشی مهم ایفا میکند. آب شامل ناخالصیهای گوناگون است ولی مواد درون آن را میتوان به دو دستهی کلی زیر تقسیم کرد:
– سختیها؛ که بهوسیلهی تصفیهی فیزیکی از آن جدا میشود.
– مواد معدنی ترکیبشده با آب؛ مانند کلسیم، منیزیم، پتاسیم.
آب را در طبیعت به دو نوع کلی میتوان یافت:
آبهای سطحی: که در سطح زمین یا به فاصلهی کم از آن در زیر زمین موجود است. مانند آب رودخانه، جویبار، دریاچه، چاههای دستی و کمعمق.
آبهای زیرزمینی: این آبها درون سطوح زمین نفوذ کرده، در طبقات غیرقابلنفوذ جمع میشود و سرانجام قسمتی از آن، به روشهای گوناگون از جمله حفر چاه به سطح زمین هدایت شده، مورد بهرهبرداری قرار میگیرد.
آبهایی که علاوه بر سایر مصارف، در شستوشو و رنگرزی الیاف پشم و تولید نمد کاربرد دارند، در انواع زیر یافت میشوند: آب رودخانه، آب قنات و چاه، آب لولهکشی شهری، آب موجود در پایابها، آبانبارها، حوضها، استخرها، منابع دستی و صنعتی و کارخانهای. در این میان، آب لولهکشی شهری به لحاظ آزمایش مکرر و گرفتن سختی از آن، برای نمدمالی مناسبتر از همه به نظر میرسد.
نمدمالهایی که هنوز برای کیفیت کارشان ارزش قایل هستند، یک عدد تخممرغ را درون حدود دو لیتر آب حل میکنند و این محلول را روی پشمها میپاشند تا الیاف بههنگام مالیدن، راحتتر درهم تنیده شود. البته سرعت کار کمتر میشود و مدت زمان اجرای فرآیند نمدمالی طولانیتر میشود؛ اما روزنههای موجود در بافت نمد ریزتر و استحکام محصول نهایی زیادتر میشود.
صابون از ترکیب روغن و سود در اثر حرارت فراهم میشود. این تمیزکننده دارای انواع مختلف است و اختلاف عمدهی آنها، به جهت نوع چربی و قلیا و مواد اضافی بهکاررفته در آنها است.
برای تهیهی انواع صابون، چربی را با سود سوزآور (سود کاستیک) حرارتدهی میکنند و سپس به آن، نمک میافزایند. صابون چون در آبنمک حل نمیشود و روی آب میایستد، آن را جدا کرده، کاملاً میشویند و دوباره حرارت داده و بهصورت قالب یا سایر انواع درمیآورند.
در نمدمالی، از صابونهای سخت (صابون سدیم) که میزان سودای آن به نسبت صابونهای معمولی بیشتر است، استفاده میشود. اغلب نمدمالان به جای تخممرغ، از صابون استفاده میکنند. یک قالب صابون سنتی نامرغوب و ارزان را در یک سطل آب حل میکنند و روی پشمها میپاشند. خاصیت لغزندگی صابون، اصطکاک را کاهش داده و الیاف پشم در مدت کوتاه و بهآسانی درهم فرورفته و در تنیده میشوند.
صابون سنتی سفیدرنگ
نیمتنههای نمدی را با نوارهای پارچهای سیاه یا تیرهرنگ لبهدوزی میکنند که علاوهبر افزایش زیبایی محصول، مانع بازشدن الیاف تنیدهشدهی لبههای آن شود. چون این لبهها با چاقو بریده شدهاند، بهآسانی آسیبپذیرند. نمدمالها، اینکار را معمولاً به کسانی واگذار میکنند که دارای چرخ خیاطی از نوع کفاشی هستند.
حلاج، همیشه مقداری شمع (موم) را به انتهای کمون و یا به ته چَک میچسباند. شمع را مرحله به مرحله به چلهی کمون میمالند تا محکمتر شود و چَک، چله را پاره نکند. این نوع موم، صمغی است که از تنهی درخت پستهی وحشی با نام محلی بَنَک [banak] ترشح میشود.
بنک ، درختی با ارتفاع دو تا هفت متر است و معمولاً در کوهها میروید و در پاییز به رنگ نارنجی درمیآید. شاخههای این درخت، سفید مایل به خاکستری است. این درخت بیشتر در قلههای پرارتفاع، پرتگاهها و مناطق دوردست کوهستانی میروید.
درخت بنک با مقاومت زیاد در مناطق کوهستانی با آب و هوای نه چندان سرد میروید و امروزه در لیست درختان حفاظتشده قرار دارد. مغز میوهی آن شبیه به پسته ولی بسیار کوچکتر است.
رویشگاه بنک بیشتر در استانهای زاگرسنشین مانند چهارمحالوبختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، ایلام و کردستان است.
درخت بنک
استخراج سقز (شمع)
درخت بنک منبع تولید شیرهی سقز است. سقز که در گویش بختیاری به آن بِریزه و در گویش دزفولی به آن شمع گفته میشود؛ صمغی به رنگ سبز خیلی روشن، غلیظ و بسیار چسبنده است.
سقر ترشحشده از تنهی درخت
قطعات خشکشدهی شمع (سقز)
رنگینهها، انواع گوناگون دارند. در دورهی بسیار طولانی نمدمالی، رنگینههای طبیعی (گیاهی و حیوانی) و در دهههای اخیر، رنگینههای شیمیایی توسط تولیدکنندگان بهکار رفتهاست. نکتهی مهمیدر رنگرزی، ثبات و دوام رنگینهها در برابر تماس و مالش مکرر است.
بهطورمعمول، در هر نمد دو تا پنج رنگ وجود دارد؛ یکی برای زمینه و بقیه برای نقوش. زمینه، معمولاً تکرنگ و از پشم خودرنگ است. رنگِ نقوش نیز بهگونهای انتخاب میشود که با رنگ زمینه تا حدودی دارای تضاد یا همنشینی رنگی باشد.
اغلب تولیدکنندگان و مصاحبهشوندگان کهنسال محلی، تأکید دارند که دربارهی انتخاب رنگهای زمینه و حاشیه، قانون و اجبار خاصی وجود نداشت و بهسلیقهی نمدمال یا سفارشدهنده بستگی داشت.
در زمینهی تعداد رنگهای بهکاررفته در نمدمالی دورههای بسیار دور، اطلاعات چندانی در دست نیست؛ اما بهطورکلی از نمونه رنگهایي که در گذشته، در رنگرزی سنتی دزفول و بهبهان و مناطق همجوار آنها بهکار ميرفت و اطلاعاتی از آنها باقی مانده است، میتوان به موارد موجود در جدول زیر اشاره نمود. در اینجا نیز لازم به یادآوری است که منابع رنگزای ارائهشده، صرفاً مخصوص نمدمالی نبوده و بهطورکلی جهت رنگرزی پشمها و الیاف مختلف بهکار میرفتهاست.
رنگهای موجود در محصولات نمدی خوزستان، شامل زرد، نارنجی، آبی سیر، قرمز و عنابی است. در کنار آن، پشمهای با رنگهای طبیعی نیز کاربرد دارد؛ مانند پشم سفیدرنگ، سیاهرنگ و قهوهای که به آنها اصطلاحاً پشم خودرنگ گفته میشود.
پشم خودرنگ ممکن است دارای یکی از درجههای رنگی کرم تا قهوهای و خاکستری تا سیاه باشد.
پشم خودرنگ
در دهههای اخیر، رنگینههای طبیعی جای خود را به رنگینههای شیمیایی داده است. سابقهی استفاده از رنگینههای شیمیایی در ایران به اواخر حکمرانی ناصرالدینشاه قاجار میرسد. رنگینهها بهصورت پودرهای رنگی با برندهای مختلف از سوی کشورهایی همچون آلمان، شوروی ، انگلستان و … به بازارهای ایران وارد میشد.
اینگونه بهنظر میرسد که از همان سالها، رنگینههای شیمیایی جایگاه خود را در نمدمالی پیدانموده و بهدلیل حجم پایین رنگرزی در این هنرصنعت، از صرفهی اقتصادی بیشتر نسبت به رنگرزی سنتی برخوردار بود و همواره مورد استفاده قرار میگرفتند.
رنگینههای گیاهی
در فرآیند رنگرزی الیاف پشم، برای افزایش ثبات رنگها، از موادی بهنام دندانه استفاده میشود. این مادهی شیمیایی- معدنی توانایی جذب رنگ را در الیاف افزایش میدهد. برخی از دندانهها بیرنگ و برخی از آنها دارای رنگ است. باید توجه داشت که دندانههای رنگی بر روی رنگهای بهدستآمده اثر میگذارد.
در نمدمالی خوزستان، موادی که غالباً بهعنوان دندانه به کار میرود، بر دو نوع است:
الف- دندانههای نباتی؛ که در طبیعت به وفور یافت میشود. از جمله؛ سماق، پوست بلوط، سرکه، آبلیمو، قارا، دُرد آب انگور و ….
ب- دندانههای معدنی یا املاح فلزات؛ مانند زاج سفيد (سولفات مضاعف آلومینیوم)، زاج سبز (کات کبود یا سولفات مضاعف مس)، زاج سیاه (سولفات مضاعف آهن) و … .